محمد خاتمي، مصطفي تاج زاده، جلايي پور، عبدالله رمضان زاه، عرب سرخي وعلي مطهري ازجمله چهرههايي بودند که از آشتي ملي بهعنوان راهي براي نجات کشور در برابر تهديدات داخلي و خارجي نام بردند.
رئيس دولت اصلاحات اخيراً با اشاره به روي کار آمدن دونالد ترامپ در آمريکا، مدعي شده است «همسويي حزب حاکم با تندرويهاي رئيسجمهوري که بهتازگي حکومت را به دست گرفته، ممکن است مسائل و خطراتي را براي ما ايجاد کند» و نتيجه گرفته: «چون اصل کشور و نظام و منافع ملي و حيثيت ايران مورد تهديد است»، «بايد از اين فرصت حسن استفاده را کنيم و زمينه آشتي ملي را فراهم آوريم.»
منظور وي از اين مقدمات و طرح «آشتي ملي» البته بههيچوجه اين نيست که وي و همفکرانش نيز به جبهه مقاومت بپيوندند و در مقابل آمريکا بايستند. تجربه نحوه واکنش دولت اصلاحات به «تندروي آمريکاييها» در زمان جورج بوش و بازخواني آن نامه معروف «فدايت شوم» به کاخ سفيد، به ما ميگويد نخستين چيزي که اين جماعت به خيال تأمين امنيت روي ميز ميگذارند و معامله ميکنند، ايستادگي و مقاومت است و نخستين چيزي که ميپذيرند، تعطيلي برنامههاي هستهاي و نظامي و موشکي و توقف اجراي احکام خدا طبق دستور حقوقبشر آمريکايي است. لذا اين سخن آقاي خاتمي را که «همه در يک خط در مقابل کسيکه ميخواهد تجاوز کند، ميايستند و ما ايستادهايم» بايد جزو مطايبههاي حيات سياسي وي قلمداد کرد.
ازاينرو بايد درباره چرايي طرح بحث «آشتي ملي» دقيقتر شد و در مقام يافتن پاسخ صحيح براي اين پرسش برآمد که چرا در اين مقطع، وي بهعنوان سرکرده جريان ليبرال در ايران بهدنبال «آشتي» است؟ جريان تجديد نظر طلب در چه شرايطي قرار گرفته و دچار کدام خلأ شده است که امروز خود را نيازمند آشتي ملي ميبينند؟ فوت حجتالاسلام هاشمي با اين طرح چه رابطهاي ميتواند داشته باشد؟
ملت با آنها که به عاشورا اهانت کردند و با اصل انقلاب بدند، آشتي نمي کند
مقام معظم رهبري در ديدار با مردم آذربايجان شرقي فرمودند: حالا يک عدّهاي ياد گرفتهاند تعبيرات «آشتي ملّي، آشتي ملّي» [را گفتن]؛ اين حرفها به نظر من معني ندارد؛ مردم مجتمعند، با هم متّحدند؛ آنجايي که پاي اسلام در ميان است، پاي ايران در ميان است، پاي استقلال در ميان است، پاي ايستادگي در مقابل دشمن در ميان است، مردم با همهي وجودشان ايستادهاند. ممکن است در فلان مسئلهي سياسي دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند [امّا] تأثيري نميگذارد. چرا ميگوييد آشتي؟ مگر قهرند که بيايند با هم آشتي کنند؟ اين تعبيرات را روزنامهها پَروبال ميدهند، متوجّه نيستند که اشکال ايجاد ميکند. وقتي شما ميگوييد آشتي، مثل اين است که يک قهري وجود دارد؛ [درحاليکه] قهري وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کساني که به روز عاشورا اهانت کردند، قهرند. ملّت با آنهايي که روز عاشورا، با قساوت، با لودگي، با بيحيايي آمدند جوان بسيجي را در خيابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اينها آشتي هم نميکنيم، و با آن کساني که با اصل انقلاب بدند، ميگويند اصل نظام هدف ما است، ميگويند انتخابات بهانهي ما است؛ که البتّه آنها عدّهي معدودياند، عدّهي کمياند؛ در مقابل اقيانوس عظيم ملّت ايران آنها يک قطرهاند؛ چيزي نيستند. اين اقيانوس با يکديگر منسجم و متّحد است؛ اين اتّحاد وجود دارد و بايد وجود داشته باشد و روزبهروز بايد تقويت بشود.
اهداف طراحان سناريوى آشتى ملى
جريان اصلاحات که پيروزي هيلاري کلينتون در انتخابات رياست جمهوري آمريکا را پيشبيني و لابيها و کانالهاي ارتباطي خود را براي ارتباطگيري با دولت دمکراتها فعال کرده بود، پس از پيروزي دونالد ترامپ احساس ترس و خطر کرده و معتقد بودند پيروزي ترامپ و متعاقب آن لغو معاهده برجام و تشديد تحريمها و تهديدها، به امنيتي شدن فضاي کشور کمک خواهد کرد.
از سوي ديگر با فوت آيتالله هاشمي رفسنجاني، نگراني اصلاحطلبان از امنيتي شدن فضاي سياسي کشور و احتمال برخورد سخت نظام با حريمشکنيهاي آنان افزايش يافت.
يکي از سناريوهاي مطرحشده براي تبديل تهديد ترامپ به فرصت براي اصلاحطلبان و گريز از فضاي امنيتي، طرح موضوع آشتي ملي در قالب فراخوان محمد خاتمي براي حضور در راهپيمايي 22 بهمن و پاسخ متحد ملت ايران به تهديدات ترامپ و لزوم تقويت انسجام ملي در برابر دشمن خارجي بود.
اصلاحطلبان با تصويرسازي دوگانه «صلح و جنگ» در قالب پروژه آشتي ملي، درصدد برآمدهاند در دوره تهديدات ترامپ، از خود چهرهاي صلح طلب و اهل تعامل و مذاکره با رئيس جمهور ايالات متحده معرفي کنند که اگر با اهرم مذاکره نتوان وي را مهار کرد، پس بايد بر طبل جنگ کوبيد. اين پروژه و تصويرسازي ميتواند در رقابت انتخابات رياست جمهوري نيز مطرح و با دوگانه جنگطلبي و صلحخواهي آراي مردم را براي تکيه مجدد بر کرسي قدرت جذب کرد.
در واقع، پروژه آشتي ملي بر القاء دو انگاره نادرست وقوع تهديد خارجي و عدم انسجام اجتماعي استوار است. از همين رو نبايد در زمين تعيين شده فتنهگران بازي کرد. بى و عبور هوشمندانه جريان انقلابي از اين دام، فتنهگرايان و غربگرايان را از درون درگير ميسازد. ضمن آنکه پروژه آشتي ملي محلي از اِعراب ندارد؛ چراکه مردم در 22 بهمن هم به لفاظي و تهديد ترامپ پاسخ گفتند و هم انسجام ملي را به نمايش گذاردند.
اهداف پنهان طراحان آشتي ملي
اهداف طراحان بحث آشتي ملي را ميتوان در اين امور خلاصه کرد:
الف. بازگشت به قدرت بدون عذرخواهي و محاکمه
ب. خروج از بن بست کنوني که با فوت آيتالله هاشمي وارد دوران سخت پساهاشمي شدهاند. دورهاي که از قدرت چانهزني، لابيگري و بالانس کردن فشارها توسط هاشمي رفسنجاني محروم هستند.
ج. نگراني از امنيتي شدن فضاي سياسي کشور
د. بازي سياسي با افکار عمومي و مطرح کردن جريان اصولگرا و انقلابي بهعنوان مخالف آرامش و آشتي و انسجام ملي
ه. ناتواني از نمادسازي هاشمي بهعنوان نماد تفکر رهايي ملت از زير فشار تهديدات و تحريمها و جنگافروزي پس از فوت وي
و. ناکارآمدي در پاسخ گويي به مطالبات معيشتي و اقتصادي مردم
ز. فرار از پاسخگويي و دستکاري افکار عمومي با طرح مسائل سياسي
ح. پيروزي در انتخابات رياست جمهوري با دوگانه آشتي ملي و صلح يا جنگطلبي و آتشافروزي
پروژه آشتي ملي بر القاي دو انگاره نادرست وقوع تهديد خارجي و عدم انسجام اجتماعي استوار است. از همين رو نبايد در زمين تعيين شده فتنهگران بازي کرد. بيمحلي و عبور هوشمندانه جريان انقلابي از اين دام، فتنهگرايان و غربگرايان را از درون درگير ميسازد.
ضمن آنکه بايد با هوشمندي و خلاقيت هرچه تمام، سناريوي آشتي ملي را مديريت کنيم. مردم با يکديگر قهر نيستند که بخواهند آشتي کنند. مردم با نظام هم قهر نکردهاند بلکه در ميدانهايي چون راهپيمايي 22 بهمن حمايت همهجانبه خود را هم نشان ميدهند.
همچنين جريانهايي هم که زماني با دروغ تقلب کشور را به آشوب کشيدند، بايد در چارچوب و ضوابط معيني، خطاي خود را پذيرفته و درصدد جبران و تقاضاي عفو از مردم و نظام و رهبري باشند تا به دامان ملت بازگردند نه کرسي قدرت!
از سوي ديگر به افکار عمومي بگوييم اينها به هجاي رسيدگي به مشکلات مردم، در صدد تثبيت کرسي قدرت خود با طرح مباحث سياسي هستند.
و در نهايت تهديدات ترامپ را نبايد برجسته کرد. برجسته کردن تهديدات يعني اسير سناريو جنگ و صلح شدن جريان تجديد نظرطلب.
طرح بحث سناريوي آشتي ملي تاکنون اين تبعات را در اردوگاه اصلاحطلبان به همراه داشته است:
1. بروز اختلاف نظر در ميان سران اصلاحات و جريان تجديد نظر طلب درباره آشتي ملي. برخي از سران اصلاحات معتقدند آشتي ملي با نظام بهمعناي عقب نشيني از بسياري مواضع سابق و دور شدن از هويت اصلاحات است.
2. موضع منفي اپوزيسيون خارجي و نزديکان موسوي و کروبي نسبت به طرح بحث آشتي ملي و مخالفت بي.بي. سى و من و تو و ديگر شبکههاي ماهوارهاي با اين موضوع. آنها معتقدند جريان اصلاحات تحت فشار دوران پساهاشمي طرح بازگشت به نظام را کليد زده و از موسوي و کروبي و زندانيان سياسي عبور و آنها را قرباني مطامع خود کردهاند.
3. مخالفت بدنهاي از اصلاحطلبان داخلي با بحث آشتي ملي در قالب اظهار نظر در توئيتر و تلگرام و... اين بدنه، طراحان آشتي ملي را به معامله با نظام متهم کردهاند.
4. بسياري از تحليلگران و ناظران معتقدند تصويري که طراحان آشتي ملي در افکار عمومي از خود به نمايش گذاشتند، تصوير گروهي شکستخورده و ناتوان و تسليمشده در برابر اقتدار حاکميت است.
5. طرح آشتي ملي از سوي اصلاحطلبان موجب احساس اقتدار در جريانات انقلابي شده و آنان را به کوتاه نيامدن از اصول خود مصممتر کرده است.
6. طرح آشتي ملي به يک رقابت ناخواسته ميان اصلاحطلبان براي ارتباطگيري هرچه سريعتر و نزديکتر با رهبري نظام دامن زده و طيفهاي مختلفي از جريانات اصلاحطلب خواستار ديدار با رهبري و نزديکان وي شدهاند به گونهاي که در روزهاي اخير برخي از اين ملاقاتها نيز انجام شده است.
7. خلع سلاح اصلاحطلبان از شعارهاي افراطي و ساختارشکن در آستانه انتخابات رياست جمهوري و کاهش فضاي سياسي و دو قطبي در جامعه و در نتيجه کاهش مشارکت جريان سياه و خاکستري در انتخابات آتي که شکست تجديدنظرطلبان را افزايش ميدهد.
8. انتقاد مردم و افکار عمومي از طرح موضوعات سياسي همچون آشتي ملي توسط اصلاحطلبان و فراموش کردن مطالبات اصلي مردم در کاهش بيکاري و رونق اقتصادي و متهم کردن اصلاحطلبان به قدرتطلبي.
انتهاي پيام/